بی تو

دو دریچه دو نگاه دو پنجره
دو رفیق دو همنشین دو حنجره
دو مسافر دو مسیر زندگی دو عزیز دو همدم همیشگی
با هم از غروب و سایه رد شدیم قصه ی عاشقی رو بلد شدیم
فکر می کردیم آخر قصه اینه جز خدا هیشکی ما رو نمی بینه
دو غریبه دو تا قلب در به در دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین
عاقبت جدا شدن دستای ما گم شدیم تو غربت غریبه ها
آخر اون همه لبخند و سرود چشمای پر حسادته زمونه بود
دو غریبه دو تا قلب در به در دو تا دلواپس این چشمای تر
دو تا اسم دو خاطره دو نقطه چین دوتا دور افتاده ی تنها نشین 

کلافه

برو اگه میخوای بری ،
دلت نسوزه واسه من !!

اینجوری که کلافه ای
بد تره خب ، دل رو بکن !!
بکن دل و از این همه خاطره های روی آب
فک کن ندیدی ما همو حتی یه بارم توی خواب
راحت برو یه قطره هم گریه نداره چشم من !!
اشکاشو پشت پای تو ، میخواد بریزه دل بکن ..
من که نمی میرم ،اگه بخوای تو از اینجا بری
چون میدونستم که تو از اول راه مســـافری !!
شاید نفهمیدی که من بی اونکه تو چیزی بگی
سپردمت دست خــدا ، که بی خدافظی نری
غصه ی راهمو نخور ، شاید همینجا بمونم
شاید به مقصد رسیدم خودم فقط نمیدونم
راحت برو یه قطره هم گریه نداره چشم من
اشکاشو پشت پای تو ، میخواد بریزه دلو بکن
شاید نفهمیدی که من بی اونکه تو چیزی بگی
سپردمت دست خــدا ، که بی خدافظی نری
غصه ی راهمو نخور ، شاید همینجا بمونم
شاید به مقصد رسیدم خودم فقط نمیدونم  

بن بست

من به بن بست نرسیدم راهمو کج کردم
با تو مشکلی ندارم با خودم لج کردم
دنبال راه فرارم از تو نه از اینجا
میدونی فایده نداره بسه دیگه رویا
تو چرا خسته نمیشی از من دیوونه
از منی که شب و روزام مث هم میمونه
تو چرا چیزی نمیگی این خودش کابوسه
قصه کم کم جون میگیره دل یهو میپوسه
من نمیتونم بسازم خونه رویاتو
حیف پای من بریزی همه دنیاتو
من خودم اسیر راهم تو اسیرم میشی
من نمیخوام توی سختی تو کنارم باشی

نابرده رنج

 

برام هیچ حسی شبیه تو نیست !  کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه .. همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی

تماشای تو عین آرامشه  ..  تو زیباترین آرزوی منی

منو از این عذاب رها نمیکنی کنارمی به من نگاه نمیکنی

تمام قلب تو به من نمیرسه همینکه فکرمی برای من بسه

از این عادت با تو بودن هنوز ببین لحظه لحظم کنارت خوشه

همین عادت با تو بودن یه روز اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده که میپرسم از هر کسی حالتو

یه روزایی حس میکنم پشت من همه شهر میگرده دنبال تو 

 

الهی

الهی ! چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است .
الهی ! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای ، ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای!
الهی ! چون تو حاضری چه جوییم و چون تو ناظری چه گوییم ؟
الهی ! عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد؟
الهی ! ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا؟
الهی ! از گفتن یا شرم دارم .
الهی ! تو پاک آفریدی ، ما آلوده کردیم .
الهی ! وای بر من اگر دلی از من برنجد .
الهی !در بسته نیست ، ما دست و پا بسته ایم .
الهی ! که الله گفت و لبیک نشنید.
الهی !چرا بگریم که تو را دارم و چرا نگریم که منم .
الهی ! از من آهی و از تو نگاهی .
الهی ! شنیده ام که گفته ای :«چه کنم با مشتی خاک ، مگر بیامرزم»

متن شعر اهنگ ضربان معکوس از محسن یگانه

ضربان معکوس 

 

تنها امید که ناامیده ، امید من دوباره ته کشیده
لحظه به لحظه فکر ناامیدی ، این لحظات امونمو بریده
اون که میگفت با دستای دل من ، از قفس بی کسی آزاد شد
چی شد که با گریه ی من شاد شد ، با شبنم اشک من آباد شد
از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم ، خواستم دلم یه گوشه ای بمیره
خسته شدم ، چه انتظار سختی ، یکی بیاد جون منو بگیره
قلب من از تپیدنش خسته شد،نبضم با ضربه های معکوس مرد
قلب من ازخستگی خوابش گرفت ، این دل ناامید و مایوس مرد
شاید صدای زخمیه دل من ، مرحم زخمای دل تو باشه
شاید که قصه ی جدایی من ، نذاره هیچکی از کسی جدا شه
از وقتی رفت یه روز خوش ندیدم ، خواستم دلم یه گوشه ای بمیره
خسته شدم ، چه انتظار سختی ، یکی بیاد جون منو بگیره
قلب من از تپیدنش خسته شد،نبضم با ضربه های معکوس مرد
قلب من ازخستگی خوابش گرفت ، این دل ناامید و مایوس مرد

متن شعر اهنگ بمون از محسن یگانه

بمون  

کاش کی تورو ، سر نوشت ازم نگیره
میترسه دلم ، بعد رفتنت بمیره
اگه خاطره هام ،یادم میارن تورو
لااقل از تو خاطره هام نرو
کی مثل من، واسه تو ، قلبه شکستش میزنه
آخه کی واسه تو مثل منه
بمون، دل من فقط به بودنت خوشه
منو فکر رفتن تو می کشه
لحظه هام تباهه بی تو ، زندگیم سیاهه بی تو ، نمیتونم
کاش کی تورو ، سرنوشت ازم نگیره
می ترسه دلم ، بعد رفتنت بمیره
اگه خاطره هام یادم میارن تورو
لااقل از تو خاطره هام نرو
کی مثل من واسه تو ، قلب شکستش میزنه
آخه کی واسه تو مثل منه
بمون، دل من فقط به بودنت خوشه
منو فکر رفتن تو می کشه
لحظه هام تباهه بی تو ، زندگیم سیاهه بی تو ، نمیتونم…

غمی غمناک

غمی غمناک
شب سردی است، و من افسرده.
راه دوری است، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.

می کنم، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند زمن آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت،
غمی افزود مرا بر غم ها.

فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.

نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر، سحر نزدیک است.
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای، این شب چقدر تاریک است!

خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟

مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من، لیک، غمی غمناک است
  

 

سهراب سپهری