نامه اخر

پاکتو باز کن این نامه ی آخره منه
این سنگینیه ی رو شونه ها واسه بار غمه
این نامه ی من به توست گل همیشه نازم
دلم میخواست قصه مونو بازم از سر بسازم
گفتم هوامو داشته باش تو لحظه های بی کسی
بی تو غریب و منتظر، تا تو به دادم برسی
دیدی که سرنوشتم دلگیره و کوتاهه
امشب چقد اتاقم تاریک و سیاهه
دور و ورم پر احساسه و منمو یه تابوت آهنی
تن سردم جون نداره پس کی به دادم میرسی
هزار تا غصه تو دلم، هزار تا درد توی تنم
بی توغریب و بی کسم چطور ازت دل بکنم
جایی که من نشستم الهی تو نبینی
میدونی تا قیامت تو قلب من میشینی
چه آرزوها داشتم اونام کنارم دفنن
هیچکی پیشم نمونده اونام از پیشم رفتن
درد و دلم تو بودی تویی درمون دردم
شاید اگه میموندی تو جوونی نمیرفتم
صبری که داده بودی به آخرش رسیده
خواستم صبور بمونم گفتن دیگه بعیده
تا لحظه های آخر عکس تو دلخوشیم بود
چشمای گریون من باز قابتو کرده رود
بی اعتنا میرفتی پشت سرت رو ندیدی
حالا بخند که امروز مشکی برام پوشیدی
میخوام دلت نگیره وقتی که زیر خاکم
بخون برام فاتحه که زیر خاک هلاکم
نبودی و تنم رو رخت کفن پوشوندن
چشم انتظارت بودم تا به گورم رسوندن
بدون که دیگه نیستم دنیا ازم بریده
بال و پری که دادی چه بی هوا پریده